قانون گذاری (گُ) وضع کردن قانون. عمل قانون گذار ادامه... وضع کردن قانون. عمل قانون گذار لغت نامه دهخدا
قانون گذاری دات آراستاری داتگذاری عمل قانون گذار وضع قانون. یا دوره قانون گذاری. دوره مجلس شورای ملی دوره تقنینیه ادامه... دات آراستاری داتگذاری عمل قانون گذار وضع قانون. یا دوره قانون گذاری. دوره مجلس شورای ملی دوره تقنینیه فرهنگ لغت هوشیار
قانون گذاریقانون گُذاری legislazione ادامه... legislazione تصویر قانون گذاری دیکشنری فارسی به ایتالیایی
قانون گذاریقانون گُذاری законодавство ادامه... законодавство تصویر قانون گذاری دیکشنری فارسی به اوکراینی
قانون گذاریقانون گُذاری legislacja, ustawodawstwo ادامه... legislacja, ustawodawstwo تصویر قانون گذاری دیکشنری فارسی به لهستانی
قانون گذاریقانون گُذاری законодательство ادامه... законодательство تصویر قانون گذاری دیکشنری فارسی به روسی
قانون گذاریقانون گُذاری legislación ادامه... legislación تصویر قانون گذاری دیکشنری فارسی به اسپانیایی
قانون گذاریقانون گُذاری قانون سازی , قانون سازی ادامه... قانون سازی , قانون سازی تصویر قانون گذاری دیکشنری فارسی به اردو
قانون گذاریقانون گُذاری আইন প্রণয়ন , আইন প্রণয়ন ادامه... আইন প্রণয়ন , আইন প্রণয়ন تصویر قانون گذاری دیکشنری فارسی به بنگالی
قانون گذاریقانون گُذاری การออกกฎหมาย , การออกกฎหมาย ادامه... การออกกฎหมาย , การออกกฎหมาย تصویر قانون گذاری دیکشنری فارسی به تایلندی
قانون گذاریقانون گُذاری कानून निर्माण , विधायिका ادامه... कानून निर्माण , विधायिका تصویر قانون گذاری دیکشنری فارسی به هندی